واژه نامه حقوقی (تکمیلی)+دانلود

واژه نامه حقوقی 

(الف)
اباحه : اجازه تملک یا ارتکاب فعل یا معرف و گرفتن چیزی است .مشترک دانستن املاک و اموال.
ابراء: چشم پوشی اختیاری بستانکار از طلب خود.
اتلاف: از بین بردن مال دیگری کلاً یا بعضاً به طوریکه فعل منشأ اتلاف بوسیله خود فاعل به هدف هدایت شده باشد.از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر.
اثاث البیت: اشیاء منقولی که مخصوص استعمال منزل است و یا جزء تجملات خانه می باشد. کالای خانه وسایل منقول زندگی ،وسایل تجملی خانه.
اثبات: مرحله علم به چیزی را مرحله اثبات آن چیز نامند.
اجاره : عقدی است که بموجب آن یک طرف منفعت عین یا نیروی کار خود را در ازای اخذ اجرت معامله می کند.
اجاره بها: مال الاجاره اجرت و عوض منافع مالی که بموجب عقد اجاره معین می شود.
اجاره معاطاتی: اجاره ای است که ایجاب و قبول آن غیر لفظی باشد.
اجاره نامچه: سند اجاره را گویند.
اجازه : اظهار رضایت شخصی که قانون رضای او را منشأ تأثیر عقد یا ایقاعی دانسته است که از دیگری صادر شده است.
اجرت المثل: گر کسی از مال دیگری منتـفع شود و عیـن مال باقی باشد و برای مدتی که منتفع شده بین طـرفین مال الاجاره ای معین نشده باشد آنچه که بابت اجرت منافع استیفاء شده باید به صاحب مال مزبور بدهد اجرـت المثل نامیـده می شود.مبلغی است که پس از انقضای مدت اجاره از روی شواهد و نظایر شیئ مورد اجاره تعیین می شود.

 بقیه بهمراه دانلود فایل در ادامه مطلب........

ادامه نوشته

واژه نامه حقوقی(بخش اول)

واژه نامه حقوقی:

(الف)
اباحه : اجازه تملک یا ارتکاب فعل یا معرف و گرفتن چیزی است .مشترک دانستن املاک و اموال.
ابراء: چشم پوشی اختیاری بستانکار از طلب خود.
اتلاف: از بین بردن مال دیگری کلاً یا بعضاً به طوریکه فعل منشأ اتلاف بوسیله خود فاعل به هدف هدایت شده باشد.از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر.
اثاث البیت: اشیاء منقولی که مخصوص استعمال منزل است و یا جزء تجملات خانه می باشد. کالای خانه وسایل منقول زندگی ،وسایل تجملی خانه.
اثبات: مرحله علم به چیزی را مرحله اثبات آن چیز نامند.
اجاره : عقدی است که بموجب آن یک طرف منفعت عین یا نیروی کار خود را در ازای اخذ اجرت معامله می کند.
اجاره بها: مال الاجاره اجرت و عوض منافع مالی که بموجب عقد اجاره معین می شود.
اجاره معاطاتی: اجاره ای است که ایجاب و قبول آن غیر لفظی باشد.
اجاره نامچه: سند اجاره را گویند.
اجازه : اظهار رضایت شخصی که قانون رضای او را منشأ تأثیر عقد یا ایقاعی دانسته است که از دیگری صادر شده است.
اجرت المثل: گر کسی از مال دیگری منتـفع شود و عیـن مال باقی باشد و برای مدتی که منتفع شده بین طـرفین مال الاجاره ای معین نشده باشد آنچه که بابت اجرت منافع استیفاء شده باید به صاحب مال مزبور بدهد اجرـت المثل نامیـده می شود.مبلغی است که پس از انقضای مدت اجاره از روی شواهد و نظایر شیئ مورد اجاره تعیین می شود.
اجماع: اتفاق و گرد آمدن.
احد شرکاء: یکی از شرکاء.
احیاء: مقصود احیاء زمین های موات و مباح است و مقصود از آن کارهایی است که در نظر عرف ،آباد کردن محسوب شود.
اخذ به شفعه: اگر مال غیر منقول قابل قسمتی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک سهم خود را به ثالث بفروشد شریک حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و سهم مبیعه را تملک کند.
اذن : اعلام رضای مالک یا رضای کسیکه قانون برای رضای او قایل شده است .
اراضی موات: زمین های غیر آبادی که سابقه احیاء و بهره برداری ندارد و به صورت طبیعی باقی مانده است.
ارث : دارائی متوفی بعداز کسر واجبات مالی و دیون و ثلث را ارث گویند. و مالیات بر ارث به آن تعلق می گیرد.
ارتفاق: حقی است برای ملک شخصی در ملک دیگری .حقی است برای شخص به تبعیت از ملک خود در ملک شخص دیگری برای استفاده بردن کامل از ملک خویش.
استرداد: در لغت به معنی باز پس گرفتن است.
استقاط: از بین بردن حقی توسط صاحب حق.
اسناد رسمی : اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک یا دفاتر اسناد رسمی یا نزد سایر مأموران رسمی در حدود صلاحیت آنان و برابر مقررات قانونی تنظیم شده باشد.
اشاعه : اجتماع حقوق چند نفر بر مال معین.
اصیل: شخصی که مالکیت عین مورد معامله را داراست اصیل نام دارد در مقابل فضول که بدون داشتن حق یا نمایندگی از جانب اصیل اقدام به معامله در مورد مال غیر می نماید.
اعراض: چشم پوشیدن مالک از مال خود.
اعیان: جمع کلمه عین است و عین به معنی مالی است که دارای جرم و ابعاد است اعیان در مقابل منافع و حقوق استعمال می شود.
اعیانی: در مقابل عرصه استعمال می شود و عرصه به زمین مملوک گفته می شود و اعیانی ،اموال غیر منقول موجود روی آن زمین را گویند.
اقاله : بهم زدن عقد لازم است به رضایت یکدیگر .آن را تفاسخ و تقایل نیز می نامند.
اقباض: تسلیم ،تحویل،اصطلاحاً تحویل مورد معامله است به طرف عقد.
امانت : مال مورد ودیعه را گویند.
اناطه : حالت توقف رسیدگی و اظهار نظر یک دادگاه بر ثبوت امر دیگری در دادگاه دیگر .منوط کردن ،موکول کردن، معلق کردن .
انتفاع : نفع گرفتن ،حقی است که به موجب آن شخص می تواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.
انفساخ : انحلال قهری عقد را گویند.
ایجاب : واجب کردن ،اعلام تعهد یا اعلام تملیک (عقد تملیکی) ؛ مقابل قبول.

 

 ادامه دارد..........