طرح جمع آوری مردان بی غیرت

 



پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

 هر مردی که همسرش با آرایش از خانه بیرون رود، بی غیرت است

 و هرکس او را بی غیرت بخواند، گناهی نکرده است!

(بحارالانوار/جلد100/ص 249)


یه بار رفته بودم پارک و قدم میزدم که به یه صحنه جالبی برخوردم که گفتنش شاید برای شما هم جالب باشه:

روی نیمکت پارک یه زن و شوهری نشسته بودن که وضعیت حجاب خانومه خیلی زننده بود و از مقابل اونها یه زن و شوهری رد میشدن که خانومه محجبه و چادری بود، یه دفعه دیدم شوهر اون خانوم بدحجاب با صدای بلند به همسر اون خانوم محجبه خندید و گفت: نگاهش کنید،روی ماشینش چادر کشیده تا آفتاب بهش نزنه!!! من از حرف این مرد بی ادب خیلی ناراحت شدم اما اون آقای محترم با متانت خاصی رفت طرف اون زن و شوهر و به مرده گفت: آقای محترم ماشین من خصوصی هست واسه همین روش چادر کشیدم مثل ماشین شما عمومی نیست که بدون چادر باشه!!!

به نظر من نیروی انتظامی که طرح تشدید برخورد با بدحجابی رو آغاز کرده،باید یه طرح دیگه هم کنار این با عنوان طرح "برخورد با مردان بی غیرت"رو هم اجرا کنه!!!حتما تعجب میکنید! میدونید چرا این نظر رو میدم؟آخه وقتی میبینم یه خانم کنار شوهرش در خیابون و پارک و... با پوشش بد و آرایش غلیظ قدم میزنه و صدتا چشم نامحرم به طرف خانومه هست و شوهرش با اینکه میدونه نگاه های مسموم دارن ناموسش رو رصد میکن،اما عین خیالش نیست!!!گویا اصلا این خانوم ناموسش نیست!!! وقتی اینطور صحنه ها رو میبینم خیلی به حال جامعه اسلامی خودمون تاسف میخورم!!!

دسته گلی برای مادر

دسته گلی برای مادر

مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟
دختر گفت: می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می‌خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می‌شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می‌خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمی‌توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد!

شکسپیر: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری، شاخه ای از آن را همین امروز بیاور

مرد بقال از من پرسید:

    چند من خربزه میخواهی؟

 من از او پـرسـیــــدم:

                    دل خوش سیری چند؟